جدول جو
جدول جو

معنی پولاد گر - جستجوی لغت در جدول جو

پولاد گر
آنکه پولاد سازد آنکه آلات پولادین سازد، آهنگر: (بدان دست بردند آهنگران چو شد ساخته کار گرز گران... {} پسند آمدش کار پولاد گر ببخشید شان جامه و سیم و زر) (فردوسی) آهنگر، آنکه پولاد سازد
تصویری از پولاد گر
تصویر پولاد گر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پولاد رگ
تصویر پولاد رگ
پر زور (اسب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولادگر
تصویر پولادگر
کسی که آلات و ابزاری از پولاد می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالان گر
تصویر پالان گر
پالان دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولاد سم
تصویر پولاد سم
مرکوبی که سمی سخت دارد پولاد سنب: (سیه چشم و بور ابرش و گاو دم سیه خایه و تند و پولاد سم) (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
پولاد زره، نیرومند 2 (اسم 1) - آنکه زره پولادین دارد فولاد زره، مرد قوی نیرومند: ز پولاد درعان الماس تیغ بسیکشت و هم کشته شد ای دریغ، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولاد تن
تصویر پولاد تن
آنکه تن سخت دارد کسی که بدن قوی دارد: (همه خیل کابل شدند انجمن بر آن کشته پیلان پولادین) (گرشاسب نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولاد ترگ
تصویر پولاد ترگ
آنکه ترگ از پولاد دارد آهنین خود: (بگوش جوانان پولاد تر زبان سنائی گفت پیغام مرگ) (حبیب السیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولاد درع
تصویر پولاد درع
آنکه زره پولادین دارد، برای مثال ز پولاد درعان پولاد تیغ / بسی کشت و هم کشته شد ای دریغ (نظامی۵ - ۹۷۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پولادترگ
تصویر پولادترگ
جنگ جویی که خود پولادین بر سر دارد، برای مثال ز پولادترگ اندر آمد به فرق / به دریای خون شد تن خسته غرق (نظامی۵ - ۹۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالان گر
تصویر پالان گر
پالان دوز، آنکه پالان اسب و الاغ می دوزد، پالان گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پولادرگ
تصویر پولادرگ
اسب قوی، پرزور و پرطاقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلاس گر
تصویر پلاس گر
کسی که پیشه اش پلاس بافی است، پلاس باف
فرهنگ فارسی عمید